ناگفته های «یاور شریفی» از بانوی عمارت/اتفاقی جالب برای آقای بازیگر در هواپیما
تاریخ انتشار: ۱۶ دی ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۲۶۴۱۰۰
سریال «بانوی عمارت» به کارگردانی عزیزالله حمیدنژاد این روزها بسیار مورد توجه مخاطبان قرار گرفته است.
بازیگران سرشناس زیادی در این سریال به ایفای نقش پرداختند و توانستند با نقش هایشان مورد توجه قرار بگیرند. یکی از نقشهایی که در چند قسمت گذشته در سریال بانوی عمارت پررنگتر شد، نقش یاور شریفی بود که مجید سعیدی آن را ایفا کرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مجید سعیدی از بازیگران سرشناس سینما، تئاتر و تلویزیون است که با سریال کهنه سوار کار خود را آغاز کرد و در سریال هایی چون ارمغان تاریکی، تا ثریا، میکائیل، شهرزاد و بانوی عمارت جلوی دوربین رفت.
اگرچه نقش یاور شریفی، نقشی منفی برای مجید سعیدی بود، اما باعث شناخت بیشتر مخاطب از او و اثبات هنر بازیگری اش شد. این نقش منفی اگرچه با واکنشهای زیادی از سوی مردم مواجه شد، اما توانست هنر بازیگری آقای بازیگر را در معرض دید اهالی هنر قرار بدهد. به بهانه سریال «بانوی عمارت» با این بازیگر گفتگویی داشتیم که در ادامه آن را میخوانید:
آقای سعیدی؛ شما بازی در نقشهای متفاوتی را تجربه کردید. زمانی که نقش یاور شریفی به شما پیشنهاد شد، برای باورپذیر شدن آن چه کردید؟
قصه بانوی عمارت آنقدر جذاب بود که کمتر بازیگری میتوانست آن را از دست بدهد. نقش یاور شریفی را خواندم و برایم مشخص بود که باید یک نقش سیاه، تاریک و وحشتناک را بازی کنم. برای باورپذیر شدن نقش من کار خاصی نکردم؛ فیلمنامه، کارگردانی، طراحی لباس و گریم همه شرایط لازم را برای ایفای خوب این نقش فراهم کرد. من فقط تلاش کردم این نقش سیاه و تلخ را به گونهای بازی کنم که بیننده هم باورش کند و هم از نقش منفی خوشش بیاید.
به هرحال بعد از ۲۵ سال کار حرفه ای زمانی که چنین نقشی پیشنهاد شود، نمیگذارم از دست برود. من این مدل نقشها را بسیار بازی کردم، اما یاور شریفی حساسیت و لبه تیغ خاصی داشت. اگر یک مقدار اغراق در آن بیشتر میشد، غیرقابل باور بود و همه به من میخندیدند.
زمان خواندن فیلمنامه تصور چنین استقبالی را از سوی مخاطبان داشتید؟
تا این حد خیر؛ چرا که من از کشورهای خیلی دور هم پیام داشتم. خدا را شکر سریال در زمان مناسبی پخش شد و کارگردانی خوب، قصه خوب، صدای محسن چاوشی، موسیقی متن فردین خلعتبری و بازی خوب بازیگران همه باعث موفقیت سریال شد. به نظرم بازیهای درست بازیگران یک سر و گردن از سوپراستارهای پلاستیکی ما بالاتر بود. اگر فرصت در اختیار این استعدادها قرار بگیرد، میبینید که چگونه میدرخشند. حسام منظور (بازیگر نقش شازده ارسلان) سالهاست تئاتر کار میکند؛ ما مانند حسام بسیار داریم. خانم مومن (بازیگر نقش فخرالزمان) هم با وجود سن کم از پس این نقش به خوبی برآمد. البته اشکالاتی هم وجود داشت که باید به حساب کار اولی بودنش گذاشت.
درباره گریم و طرحی لباس هم بفرمایید.
مجید اسکندری کارش درجه یک است. من سریال «سرزمین کهن» را هم با ایشان کار کردم. همزمان با سریال «بانوی عمارت» در سریال «شهرزاد» هم حضور داشتم و آقای اسکندری سیبیل یاور شریفی را روی سیبیل کاراکتر سریال شهرزاد گذاشت و هیچ کس متوجه نشد. ژاله زکیزاده هم در طراحی لباس بی نظیر بود.
بازیگرانی که برای سریال «بانوی عمارت» انتخاب شدند، سابقه خوبی در حوزه تئاتر و تصویر داشتند، اما شاهد حضور سلبریتی خاصی نبودیم. با این حال سریال با استقبال مواجه شد.
بله؛ همینطور است و اتفاق خوبی را شاهد بودیم. این اتفاق نکته اصلی را میرساند که قصه بسیار مهم است. زمانی که قصه و انتخاب بازیگر درست باشد، کار موفق میشود.
من ۲۵ سال پیش سریال «کهنه سوار» را بازی کردم. بچه تلویزیون هستم و بعد کارهای دیگر را انجام دادم. موقعیت باید در اختیار بازیگران با استعداد قرار بگیرد تا دیده شوند. در سریال «بانوی عمارت» این اتفاق افتاد؛ آقای حمیدنژاد (کارگردان بانوی عمارت) در مصاحبهای گفتند ما بودجه نداشتیم وگرنه از چهرهها استفاده میکردیم. من میگویم اتفاقاً چقدر خوب شد بودجه نداشتید و حسام منظور، مریم مومن، فریدون سورانی و حسن سرچاهی بازی کردند و دیده شدند. آنقدر بازیها و قصه برای مردم جذاب بود که زمانی که من از مسافرت برمیگشتم، ۱۷۰ مسافر در هواپیما از خلبان، مهماندار و مسافر تمام قد برای بانوی عمارت دست میزدند.
میخواهم بگویم همه یاد بگیرند بازیگران با استعداد را پیدا کنند؛ چرا که مردم از دیدن سریال لذت میبرند. دل مردم برای آن دوران و منش آن زمان تنگ شده؛ پسران و دختران ما مسابقه گذاشتهاند و شبیه هم شده اند، اما مردم دلشان برای قامت مردانه، برای استوار بودن زنها با آن نجابت و پاکدامنی تنگ شده و برای همین بانوی عمارت برای آنها لذت بخش است.
بازیگران امروز و دیروز چه فرقی با هم دارند؟
چه اتفاقی میافتد که شما بعد از گذشت ۳۰ سال همچنان از دیدن هزاردستان لذت میبرید. سنگ اولیه بازیگری را در تلویزیون و سینما بزرگانی همچون انتظامی، نصیریان، کشاورز، مشایخی، پرویز فنیزاده و خیلیهای دیگر گذاشتهاند و ماحصل آن شده است یک نسل بعد از آنها که بسیار درست و منطقی و با رعایت ادب و اصول حرفهای بالا آمدهاند. چگونه میشود آدم با علی نصیریان کار کند و زمانی که میگویند ساعت ۶.۵ ماشین به دنبال شما میآید، راس ۶.۳۰ دقیقه صبح دم در خانه خود میایستد. اما بازیگران الان را از حمام باید بیرون بکشید. متأسفم در جامعه هنری این روزها بازیگر باید انواع و اقسام ادوات خاص را برای دیگران فراهم کند تا نقشی را بگیرد. من در این ۲۵ سال به کسی التماس نکردم تا نقشی را بازی کنم.
یاور شریفی چه سرنوشتی پیدا میکند؟
یاور شریفی در دو سکانس برمیگردد و یکسری تسویه حسابها را انجام میدهد؛ اما در فصل دوم جزو نقشهای اصلی میشود. ۱۰-۱۵ سال میگذرد و آهو بزرگ میشود و شاهد اتفاقاتی خاص درباره قصه و این شخصیت خواهیم بود.
برای ایفای این نقش تاریخ قاجار را چقدر مطالعه کردید؟
من به شدت به تاریخ علاقه دارم؛ مگر میشود چنین سریالی را بازی کرد و با چنین ادبیاتی آشنا نبود. بازی در چنین آثاری ادبیات خاصی را طلب میکند که اگر شما با این ادبیات آشنا نباشید، مردم میخندند. البته تاریخ دوره قاجار را با حضور در این سریال بیشتر خواندم. فیلم تاریخی دیدن هم تأثیر دارد. شما سریال هزار دستان را از اول تا آخر مشاهده کنید، پر از رمز و راز است.
درباره سکانسهای شکنجه شازده ارسلان صحبت کنید.
آن سکانسها داخل سیاه چال سریال «مختارنامه» در گرمای ۴۰ درجه احمدآباد مستوفی در مرداد ماه تصویربرداری شد. البته زغال جهت داغ کردن ادوات و اسپند دود کردن جهت غبارآلود کردن فضا هم در این سکانس داشتیم. شما ببینید چه جهنمی را دیدیم. من آن روز دو مهمان دعوت کرده بودم سر صحنه بیایند که بیشتر از پنج دقیقه نتوانستند در سیاه چال بمانند؛ اما ما با شرایط لباس، گریم، گرما و ... باید حس را منتقل میکردیم. سکانس شکنجه سخت بود؛ من با حسام (شازده ارسلان) ارتباط خوبی دارم، اما باید کاری میکردیم که برای مخاطب باورپذیر باشد. حدود ۱۵ روز ضبط این سکانسها طول کشید. من سکانس زیر باران را هم بسیار بسیار دوست داشتم. به نظرم این سکانس خیلی غریب است؛ محمدصادق ملک بازیگر شریف تئاتر است که میبینید نقش رنگرز را به خوبی بازی کرده است.
درباره عوامل سریال، نویسنده و کارگردان بانوی عمارت نظرتان را بفرمایید.
در دورخوانیها معمولاً کارگردان سوال میکند نکتهای نمیخواهید به متن اضافه کنید؛ آن قدر قصه بانوی عمارت روان، درجه یک و دیالوگها درست بود که نمیتوانستیم به آن دست بزنیم. ادبیات ۱۵۰ سال پیش سواد خاصی را طلب میکند، زمانی که قصه را میخواندید همه چیز درست بود. انصافاً احسان جوانمرد نویسنده سریال آنقدر با کفایت و درایت است که تمام حرفهایش را در قالب این سریال و دیالوگهایش زده است. به نظرم در آینده از احسان جوانمرد بسیار خواهیم شنید؛ مرد نازنین، شریف و با سوادی که امیدوارم در کارهایش موفق باشد.
حمیدنژاد هم مرد شریف سینمای ایران است. واقعاً بدون ادعا، با زبان روزه در آن شرایط و فشاری که برای ساخت سریال وجود داشت، پای کار ایستاد و کار را تمام کرد. امیدوارم فاز دوم به زودی ساخته شود.
با پخش سریال شاهد واکنشهای مختلفی بودیم. جالبترین واکنشی که دیدید، چه بود؟
خاله ام به من زنگ زد و گفت: واقعاً این تویی که داری این نقش را بازی میکنی؟ تو نمیتوانی این قدر قسی القلب باشی، چون مرد مهربانی هستی. گفتم خاله جان این نقش من است؛ اما او فقط گریه میکرد. همینطور واکنشهای جالب را از طرف مردم هم داشتم. علاوه بر اینکه فحش خوردم، واکنش مثبت را هم شاهد بودم. یه جورایی بعضی ها از یاور شریفی ترسیده بودند. حتی خانمی به من گفت به بچهام گفتم اگر شلوغ کنی، میگم یاور شریفی بیاید (خنده).
این روزها مشغول به کار هستید؟
قبل از پخش سریال «بانوی عمارت» برای بازی در سریال «دردانههای خلیج فارس» قرارداد بستم. نقش متفاوت دیگری با چهرهای متفاوت را در این سریال بازی میکنم. سریالی ۲۷-۲۸ قسمتی که سعید بشیری تهیهکننده و حسن لفافیان کارگردان آن هستند. این سریال در ۳ جزیره هرمز، هنگام و قشم تصویربرداری میشود و درباره سرقت یک عتیقه است و اتفاقاتی که پیرامون آن رخ میدهد.
پیشنهاد سینمایی هم دارید؟ شرایط در سینما برای شما چگونه است؟
سینما که برای حدود ۱۲ نفر است! مشخص است در مهمانیها نقشها تقسیم میشود؛ یک تیم درست کردند و با هم کار میکنند. من ۲۵ سال است، کار میکنم و راهم را ادامه میدهم. اگر به ما هم پیشنهاد بدهند، ما هم کار میکنیم.
در تئاتر چطور؟
تئاتر هم پیشنهاد داشته باشم، کار میکنم؛ برای یک نمایش ۳ ماه تمرین کردیم و قرار بود یک ماه اجرا برویم، ولی به دلیل برخی مشکلات فقط ده روز اجرا رفتیم! به همین خاطر تصمیم گرفتم فعلاً سمت تئاتر نروم.
کلام پایانی؟
امیدوارم فصل دوم سریال «بانوی عمارت» ساخته شود و شاهد استقبال بیشتر مخاطبان باشیم.
منبع: افکارنيوز
کلیدواژه: تئاتر تلویزیون دوربین بازی شکر موسیقی بودجه هواپیما علی نصیریان جامعه ادبیات سینمای ایران گریه قشم سرقت مشکلات مجید سعیدی سریال پرطرفدار بانوی عمارت
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.afkarnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «افکارنيوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۲۶۴۱۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
شیدا یوسفی بازیگر «زودیاک»: دوستداران قصههای واقعی رئالیتیشوها را میبینند
شیدا یوسفی که تجربه بازی در سینما، تلویزیون، تئاتر و شبکه خانگی را در کارنامهاش دارد، پیش از شروع فعالیت حرفهای خود در سینما و تئاتر در حوزه منشی صحنه مشغول بوده و نخستین تجربه حرفهای خود و بستر معرفیاش به جامعه را سریال «ممنوعه» میداند.
این هنرمند پس از حضور در تلویزیون، وارد پلتفرمهای شبکه خانگی شده و تا امروز در رئالیتیشوها و سریالهای مختلفی نقشآفرینی کرده و بازیگری را به صورت حرفهای دنبال میکند. حضور او در فصل دوم گیمشوی «زودیاک» بهانهای شد تا با او به گفتوگو بپردازیم.
چه شد در گیمشوها حضور پیدا کردید؟
این روزها بازی مورد علاقهام مافیاست. نخستین باری که بازی در «شبهای مافیا» را تجربه کردم، شرکتکنندگان برنامه فقط خانمها بودند که با یک ماه تمرین، بازی را یاد گرفتم. از آن زمان هم در همه مسابقات مافیا حاضر بودم. از سری اول «زودیاک» به بعد هم، هفتهای دو بار جدا از تمرینات با بچهها جمع میشویم و بازی میکنیم و این بازی برایم بسیار جذاب شده در حدی که گاهی در دورهمیهای خانوادگی حوصلهام سر میرود و دوست دارم با دوستانم مافیا بازی کنم.
با کدام فیلم یا سریال به مردم معرفی شدید؟
به نظر خودم سریال «ممنوعه» سبب معرفی من به مردم شد که نخستین کارم در شبکه خانگی بود. در این سریال جزو نقشهای اصلی بودم که سبب شد بیشتر دیده شوم. البته طبق تجربیات من تا امروز، مخاطبان صداوسیما و نمایش خانگی دو دسته کاملاً مجزا از هم هستند. به عنوان مثال در شهرستانها جوانان من را به واسطه حضورم در «شبهای مافیا» یا «مافیا زودیاک» و حتی «ممنوعه» که تماماً تولید شبکه نمایش خانگی هستند میشناسند اما افراد مسنتر به واسطه نقشم در سریالهای صداوسیما با من آشنا هستند.
شما در صداوسیما هم سابقه حضور در سریالهای پرمخاطبی مثل «نونخ»، «بچه مهندس» و آثار دیگر را دارید، به عنوان یک بازیگر، حضور در صداوسیما برای شما دلنشینتر است یا در نمایش خانگی؟
هر کدام از این مدیومها مزایای خوش را دارد، اما مسائلی هست که شاید در هیچ کجای دنیا از لحاظ مناسبات دغدغه بازیگران نباشد مثلاً طراحی لباس یا گریم در صداوسیما بسیار سختگیرانه است اما در شبکه نمایش خانگی بازیگران فضای آزادتری دارند. بازی در محصولات پلتفرمهای نمایش خانگی جذابیت خودش را دارد. مخاطب ایرانی این روزها درگیر برنامهها و سریالهای خانگی شده و مورد پسندش است حتی به نظرم در جامعه امروز مردم به حدی دغدغه فکری دارند که سریالهای طولانی را پس میزنند و به دنبال مینیسریالها میروند و آنها را راحتتر میپذیرند.
تکرار ساخت رئالیتیشو در مورد بازی مافیا مخاطب را خسته نمیکند؟
شخصاً «زودیاک» را از تمام بازیهای مافیا بیشتر دوست دارم و فکر میکنم کسی که بازی مافیا را دوست داشته باشد درگیر این سناریو و این برنامه میشود. یکی از جذابیتهای این بازی این است که حتی اگر بازیکن حرفهای هم باشید، ممکن است در روند بازی دچار اشتباههای جبرانناپذیری بشوید که این دقیقاً مثل زندگی ماست که سراسر تجربه است و قطعاً از اشتباهاتمان درس بیشتری میگیریم. ضمن اینکه مافیا بازی خستهکنندهای نیست زیرا حتی در جمعهای خصوصی هم هیچ وقت دستها تکراری نمیشود و همیشه بازیها و اتفاقهای جدید رخ میدهد.
از طرفی هم فکر میکنم بازی خانمها و آقایان با یکدیگر روند برنامه را بهتر کرده چون معمولاً در بازی، خانمها کمتر به هم اعتماد میکنند یا با هم تعارف و رودربایستی دارند اما زمانی که در بازی خانمها و آقایان کنار هم حضور دارند، بازی حرفهایتر میشود. همچنین حضور شخصیتهای معروف ورزشی یا اهالی موسیقی در برنامه، مخاطبان برنامه را بیشتر کرد. «زودیاک» بستری برای مخاطب ایجاد کرد تا رفتار و احساس افراد مورد نظر را ببیند و آن را حس کند.
در گذشته بسیاری از هنرمندان با این تفکر که حضور در رئالیتیشو میتواند آینده شغلی آنها را تهدید کند در این برنامهها شرکت نمیکردند، امروز این تصور چقدر تغییر کرده است؟
برای پاسخ به این پرسش از خودم مثال میزنم، من در حوزه بازیگری تحصیلات آکادمیک دارم و قطعاً شغل خودم را بازیگری میدانم اما دوست دارم در برنامههای اینچنینی نیز حضور داشته باشم. برنامههای رئالیتیشو جذابیتهای خاص خود را دارند که علاوه بر سرگرمی و جذابیت، از لحاظ اقتصادی نیز برای شرکتکنندگان قابل توجیه است که با توجه به وضعیت خود مجاب به حضور در این برنامهها بشوند. گذشته از این مسائل، همان طور که خانم «شبنم مقدمی» در رئالیتیشو «صداتو» به عنوان داور حضور دارد یا «محسن کیایی» به عنوان مجری به این برنامه میآید، به همین صورت تمام بازیگران کمکم به سمت این برنامهها خواهند آمد زیرا رئالیتیشوها معمولاً مورد پسند مردم واقع میشوند و مگر غیر از این است که ما بازیگران یکی از اهداف اصلیمان سرگرم کردن مردم و ساخت اوقاتی خوش است؟ مثلاً مردم در برنامه «صداتو» به صدای یک شخص عادی که در نانوایی کار میکند اما صدای خوبی دارد و آواز میخواند گوش میکنند و لذت میبرند، بنابراین کسی که دوست دارد قصه بشنود تماشای برنامههای رئالیتیشو را انتخاب میکند.