در سینما و تلویزیون همواره قهرمان و ضد قهرمان داشته ایم/محدودیت و سانسور ها سنگ پای لنگ هستند
تاریخ انتشار: ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۸۹۲۲۹۳
شیوا خنیاگر بازیگر فیلم هایی چون «بیتابی بیتا»، «یک سطر واقعیت»، «امشب شب مهتابه» است که در کارنامه اش سریال هایی چون «بوی باران»، «اغما»، «راه شب» به چشم می خورد. او در سریال «ستایش» نیز ایفای نقش کرده بود که بعد ها در فضای مجازی اعلام کرد به دلیل درخواست دستمزد معوقه با نوشتن سکانس مرگ او را از ستایش حذف کردند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شیوا خنیاگر در پاسخ به این سوال که امروزه کمتر کاراکتری پیدا می شود که بتوان او را کاملا منفی دانست و این کاراکتر ها اکثرا به سمت خاکستری شدن رفته اند آیا این خاکستری بودن دلیل بر پیچیده بودن کاراکتر ها است یا اینکه مخاطب امروزی شخصیت کاملا منفی را نمی پذیرد به خبرنگار سرویس فرهنگ و هنر خبرگزاری برنا گفت: درواقع این امکان وجود دارد که هم به دلیل پیچیده بودن کاراکتر ها باشد و هم اینکه مخاطب شخصیت های کاملا منفی را نپذیرد. اصولا در سینما و تلویزیون هم قهرمان و هم ضد قهرمان وجود دارد اما جامعه آن طور که باید پذیرای تلخی ها نیست و همه شخصیت ها به سمت خاکستری شدن رفته است.
او در این خصوص که آیا امروزه در آثار سینمایی و تلویزیونی شخصیت های منفی ماندگار داریم یا خیر بیان کرد: به نظر من خیر ، شخصیت های ماندگار نداریم و به مرور در دوره های بعد سعی کرده اند که نقش خود را تغییر دهند البته به ندرت می توان کسی را پیدا کرد که به ماندگاری برسد. به عنوان مثال در سریال «امام علی» مرحوم کریم اکبری مبارکه بازیگر نقش ابن ملجم آنقدر در چشم مردم منفی شد که اگر قبل از فوت، به این بزرگوار نقش مثبت تعلق می گرفت مردم پذیرای آن نبودند و گمان می کردند که همان فرد است مگر آنکه مخاطبی آن سریال را ندیده باشد. البته با این که مردم می دانند این نقش ساختگی است و صرفا یک تصویر است اما ارتباط خوبی با آن کاراکتر بر قرار نمی کنند و تقریبا نقش مثبت نیز به این افراد تعلق نمی گیرد.
خنیاگر در پاسخ به این سوال که چه دلیلی دارد شخصیت های منفی بیشتر از نقش های مثبت دیده می شوند تصریح کرد: به این دلیل که قوی تر عمل می کنند چرا که بازی کردن کاراکتر و شخصیت منفی بسیار سخت تر است و بازیگر باید با تمام توان به سوی یک نقش منفی برود.
بازیگر سریال «یاور» دراین باره که چه قدر علاقه مند به نقش های منفی است خاطرنشان کرد: نقش منفی فقط از این لحاظ برای من جذابیت دارد که بتوانم توانایی های بازیگری ام را ارائه دهم در غیر این صورت اگر قرار باشد سطحی و عوامانه باشد خیلی هم علاقه ندارم که ایفاگر نقش منفی باشم.
او در این خصوص که چه دلیلی دارد نویسنده ها فیلمنامه و نقش منفی را خوب از آب در نمیاورند آیا به محدودیت ها بستگی دارد یا خیر اظهار کرد: محدودیت ها هم عاملی است که اثر گذار است درواقع سانسور در همه جای دنیا وجود دارد و بسیاری از مطالبی که قرار است گفته شود آن ها را مجبور می کند تا لقمه را دور سرشان بچرخانند و همین مسئله کار نویسنده را سخت می کند.
او در پاسخ به این سوال که چرا در جشنواره های داخلی به بازیگر نقش منفی جایزه تعلق نگرفته است گفت: خیر اصلا اینگونه نیست و تا جایی که توانسته اند به بازیگران نقش منفی جایزه تعلق می گیرد.
خنیاگر در پاسخ به این سوال که این روز ها مشغول چه کاری است و چه اثری در دست دارد تصریح کرد: آخرین اثری که در حال حاضر در دست دارم سریال «یاور» به کارگردانی سعید سلطانی است که اواخر کار به این مجموعه پیوستم و قبل از «یاور» نیز سریال «بوم و بانو» را روی آنتن داشتم که در ماه محرم به پخش رسید.
شیوا خنیاگر در این خصوص که آیا شباهتی بین سریال «یاور» و «ستایش» دیده می شود خاطرنشان کرد: خیر وجه تشابهی ندارد غیر از اینکه کاراکتر داریوش ارجمند که یک کاراکتر مرد سالار است و در سریال ستایش نیز همینگونه بوده است این اشتباه تفهیمی را ایجاد می کند اما در واقع داستان هر دو سریال بسیار متفاوت از همدیگر هستند به طور کل چون داریوش ارجمند در دو سریال محوریت داشته و در راس محوریت قرار دارند باعث اشتباه می شود.
او در پایان و در پاسخ به این سوال که چه دلیلی باعث شد که در سریال «یاور» ایفای نقش کنید آیا فیلمنامه و داستان از جذابیت بالایی برخوردار بود یا دلایل دیگری داشت که این نقش را پذیرفتید اظهار کرد: اصولا کارهایی که توسط آقای آرمان زرین کوب ساخته می شود را قبول دارم و می پسندم برای اینکه تمامی عوامل موفق بوده اند و در کنار این ها آقای پرویز فلاحی پور نیز بسیار بازیگر قدری هستند و من این بازیگر را موفقی می دانم چرا که من آقای فلاحی پور را از سریال «شب دهم» می شناسم. به هرحال بازیگر مقابل انگیزه خیلی خوبی است به این دلیل که این امکان وجود دارد که از تجربیات طرف مقابل استفاده و به دانش خود اضافه کنیم.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: فرهنگ و هنر سینما و تلویزیون جامعه بازی محرم داریوش ارجمند تلویزیون سینما بازیگر کاراکتری منفی شیوا خنیاگر مثبت و منفی شخصیت منفی پاسخ به این سوال کاراکتر ها شخصیت ها نقش منفی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۸۹۲۲۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
قصه شهرت و پایانش رنگ کهنگی نمیگیرد/ ترس و تردیدهای یک ستاره
به گزارش خبرنگار مهر، نمایش «چه کسی جوجه تیغی را کشت» به نویسندگی و کارگردانی بهرام افشاری و بازی افشاری و تینو صالحی تا ۲۱ اردیبهشت ماه در پردیس تئاتر شهرزاد روی صحنه است. این اثر نمایشی که در دور جدید اجراهای خود با استقبال مخاطبان روبهرو شده قرار است به زودی در شهر اصفهان نیز اجرا داشته باشد. محدثه واعظی پور منتقد و فعال رسانهای یادداشتی درباره این اثر نمایشی نوشته و به ویژگیهای نمایش افشاری که این روزها تبدیل به ستاره پولساز سینما نیز شده، پرداخته است.
در این یادداشت آمده است:
«عشق به بازیگری و دنیای سینما، دستمایه ساخت فیلمهای مختلف و طرح روایتهای متنوع بوده است، این عشق سودایی که بسیاری را درگیر و مهمتر از آن سرخورده کرده، موضوع اصلی نمایش «جوجه تیغی» به کارگردانی بهرام افشاری بازیگر تئاتر و سینما بود، نمایشی که بر اساس مونولوگ پیش میرفت و افشاری، راوی آن، زندگی شخصی و تجربههای خود را با قصه و خیال در هم آمیخته و داستان جوانی شهرستانی را روایت میکرد که عشق به بازیگری او را به تهران و پشت صحنه سینما آورده است. اواخر دهه ۹۰، وقتی «جوجه تیغی» روی صحنه رفت، افشاری بازیگر شناخته شده تئاتر بود، اما مثل امروز در سینما محبوب، مشهور و پولساز نبود. آنهایی که نمایشهای «دیابولیک: رومئو و ژولیت» (آتیلا پسیانی) یا «پاییز» (نادر برهانی مرند) و «دن کاملیو» (کوروش نریمانی) را دیدهاند، او را به خاطر میآورند. بازیگر همنسل نوید محمدزاده و هوتن شکیبا که حضورشان در تئاتر، مژده تولد نسلی تازه را میداد. بازیگرانی مستعد که تئاتر، خانه اصلیشان بود اما بالاخره کشف شدند و مقابل دوربین رفتند.
افشاری، به خاطر ویژگیهای ظاهریاش اغلب در نقشهای کمدی و فضاهای طنزآمیز روی صحنه میرفت، صدای خوب، قدرتش در بداههگویی و انعطاف بدنیاش کمک میکرد تا برای خنداندن تماشاگر، دست به هر ترفندی بزند و بازیگر شیرینِ روی صحنه باشد. اگر چه نقش جدیاش در «دیابولیک: رومئو و ژولیت» نشان داد میتواند سیمای جوان بذلهگو و طناز را تغییر دهد.
موفقیت «جوجه تیغی» بیش از قصه سادهاش، به روایت صمیمی و سرراست افشاری مربوط میشد. او که بر متن تسلط کامل داشت، با دستی باز، شوخی میکرد، از تماشاگر خنده میگرفت و در لحظاتی، احساسات او را درگیر میکرد. در فاصله اجرای «جوجه تیغی» تا «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» افشاری، در سینمای ایران چند فیلم کمدی پر سر و صدا و پرفروش بازی کرده است. او در «فسیل» (کریم امینی)، تنها یک کمدین پولساز نیست، بلکه سعی کرده به شخصیت اسی، جوان آس و پاس و سادهدل پایین شهری، شیرینی و ملاحت بدهد. از میان انبوه بازیگران کمدی چند سال اخیر، افشاری در «فسیل» طراوتی دارد که اگر خودش مدام آن را در سینمای تجاری خرج نکند، برای تماشاگر دوست داشتنی و تازه است.
طبیعی است که سینمای کمدی، انبوهی نقش مشابه اسی به او پیشنهاد کند، اما مقاومت در برابر دستمزدهای وسوسهکننده عمر بازیگری افشاری را تضمین میکند. نکتهای که به نظر میرسد، یکی از دغدغههای شکلگیری «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» است. در این نمایش، افشاری، مانند «جوجه تیغی» خودش را نقد کرده و در معرض داوری قرار میدهد. این رویکرد جسورانه، هوش بازیگری را نشان میدهد که فردای حرفهاش را در وضعیت سرخوشانه امروز، نمیبیند. او در این نمایش، نقش بازیگری را بازی میکند که دوره طلایی حرفهاش را پشت سرگذاشته و در مسیری که طی کرده، گرفتاریهای فراوانی داشته است. برای آنکه روایت ملالآور نشود، افشاری، بخشی از بار قصه را روی دوش همبازیاش تینو صالحی قرار داده است.
تعامل و بده بستانهای آنها خوب از کار درآمده و ایده ارجاع به گذشته و نمایش «جوجه تیغی» تمهید مناسبی برای رفت و برگشتهای قصه و انرژی گرفتن از آن نمایش است. «چه کسی …» متلکهای سیاسی و تکهپراکنیهای اجتماعی بیشتری نسبت به «جوجه تیغی» دارد، اما همه جذابیت نمایش به خاطر ترسیم این بازجویی و نقد بازی قدرت نیست. «چه کسی...» باز هم درباره بازیگری است، درباره سودایی که بر خلاف تصویر پرزرق و برق و باشکوهش، میتواند ویران کننده باشد و برای بهرامِ نمایش «چه کسی...» این گونه بوده است. افشاری با پیش کشیدن پای شبکههای اجتماعی، نقض حریم خصوصی و مسائلی از این دست، جامعه را نقد و با بازیگرانی که سرنوشتشان، از این طریق، تغییر کرده همدلی میکند.
برای افشاری به شهادتِ «چه کسی …»، دنیای بازیگری هنوز فریبنده و جذاب است. رویاهای او همچنان روی صحنه جان میگیرند و مهرش به مردم (مخاطبانش) را آنجا حس میکند. او در این نمایش، بیش از آنکه بخواهد نماد هنرمند یا بازیگر ممنوعالکار باشد (که هست)، شبیه خودش است، خودش را در مواجهه با مأموران نظارت کننده قرار داده و به جلسه بازجویی خودخواستهای تن داده تا به تماشاگر یادآوری کند، ترسها و تردیدهای یک ستاره، غیرقابل باور نیست.
«چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» درباره زوال دوران ستارههاست، درباره ترس از مواجه شدن با جهانی که بازیگر، دیگر در آن شناخته شده و محبوب نیست. تصویری از مواجهه عقل و عشق و جهان پر اضطراب هنرمند، پس از افول جایگاهش. همان طور که «جوجه تیغی» میتواند بارها دیده شود و روایتی درباره امروز باشد، «چه کسی …» هم این ویژگی را دارد، چرا که قصه شهرت و پایان آن رنگ تکرار و کهنگی نمیگیرد.
کد خبر 6097465 آروین موذن زاده