یاور میخواست عدالت را یادآوری کند/برای من شرافت هنر و بازیگری مهمتر است!
تاریخ انتشار: ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۴۵۷۵۲
من با خیلی از کسانی که با این تهیهکنندهای که در زندان است کار میکردند، صحبت کردم، میگفتند به ما چه مربوط است از کجا درآورده! ما مرده شوریم! بنده چنین اعتقادی ندارم و مرده شور نیستم!
به گزارش قدس آنلاین ، هنوز هم در لا به لای صحبتهایش حرف از سریال "امام علی(ع)" و نقش "مالک اشتر" به میان میآورد؛ وقتی که میگوید سالها کافه نرفتم که شأن این نقش و جایگاه مهم نگه داشته شود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بیشتر از سینما مردم با سریالهایش خاطره دارند؛ او در تیرماه سال 1392 نشان درجه یک فرهنگ و هنر دریافت کرد. ارجمند علاوه بر بازیگری، از سال 1382 تا سال 1389 به عنوان مجری با مجموعه تلویزیونی "طلوع ماه" به تهیهکنندگی رضا خوشدل راد همکاری کرد. او را در ایامِ ماه مبارک رمضان با شخصیتِ اول سریال "یاور" شبکه سه دیدیم.
مثل گذشته پُرکار نیست چون به قولِ خودش، فیلمنامهها آن حال و هوای گذشته را ندارد. پیشنهادهای دیگر در نمایشخانگی و مدیومهای دیگر دارد آنها را هم نپذیرفته چون آن شرایط محتوایی درست و اصولی را نداشته است.
او در جریانِ این گفتوگو بارها به تأثیرگذار بودن تلویزیون اشاره کرد که سهم بسزایی در پایین آمدن یا بالا رفتن ذائقههای مخاطب دارد.
ارجمند میگوید: باید تلویزیون به گونهای سریال بسازد یا برنامه که توجه همگان را جلب کند. آن دوران یادم نمیرود که برنامه علمی "طلوع ماه" را اجرا میکردم هنوز که هنوز است از کانادا، انگلیس و استرالیا تماس میگیرند و سیدی آن برنامهها را میخواهند. الان برنامههایی که ساخته میشود منهای چند برنامه، حرف اساسی و تأثیرگذاری ندارند.
با او درباره "یاور" و انتقادهایی که به این سریال و شخصیت وارد شد و کارهای نمایشخانگی و سریالهای تلویزیون گفتوگو کردیم که خواندنی است:
یاور میخواست عدالت را یادآوری کند/ رفتار آقازادگی نداشته باشند
* یکی از اتفاقات جالبی که در سریال "یاور" دیدیم و البته دربارهاش مطلبی هم نوشتیم بحث حقگویی و حقطلبی بود که "یاور" هرکاری میکرد تا حق پایمال نشود حتی اگر به ضررِ خودش و خانوادهاش تمام شود. این رفتار پسندیده امروز در میان برخی از مسئولان ما که الگوهای جامعهاند دیده نمیشود و این بحث آقازاده سیاسی را به میان میآورند. نظر شما در این باره چیست؟
واقعاً فیلمنامه آقای مطلبی بسیار جامع بود و من لذت بردم. ایشان خیلی از مسائل اجتماعی را موشکافانه میشناسند و مینویسند. به همه پیچ و خمها آگاهاند؛ واقعاً خوشحال بودم که نقش "یاور" را به من سپردند. این پنجمین کاری بود که با ایشان کار کردم و برایم لذتبخش بود.
* کرونا هم البته محدودیتها و سختیهایی را جلویِ روی شما قرار داده بود که در جای خودش ریسک هم بود؛ قبول دارید؟
همهمان ریسک کردیم واقعاً. اینکه مدت محدودی داشتیم که کار به ماه رمضان برسد. در گروه ما چند نفری کرونا گرفتند و واقعاً خیلی خطرناک بود. این جمله را بارها گفتهام که آقای مطلبی آنقدر زیبا مینویسد که نمیشود این زیباییها را پرت و پلا بازی کرد. شخصیت "یاور" چند وجهی بود که همهجا در مسیر اخلاق و عدالت حرکت میکرد. شما از حقطلبی یاور گفتید که در هنگامِ ایفای نقش آرزو کردم همه افراد سالخورده ما کار از دستشان برمیآید دریغ نکنند و همچنین رفتار آقازادگی نداشته باشند.
نباید آدمِ متضادی باشم/ مردم مرا به خانههایشان راه میدهند
* جالب است که این روزها صحبتی از شما شنیدم که گفته بودید به خاطر اینکه نقش مالک اشتر را بازی کردید کافه نمیرفتید و کلی محدویت برای این نقش قائل بودید. چرا این اتفاق را کمتر در این روزها میبینیم؟
ما موقعی دچار مشکل میشویم که دچار تضاد میشویم. من میآیم در فیلمی راجع به خانواده، دوست و زن و بچه شعار میدهم، نمیتوانم متجاوز به حقوق خانواده دیگران باشم. اگر این تضاد به وجود آید، فاتحه منِ بازیگر خوانده است. من میآیم در فیلم دیگری میگویم اعتیاد بد است و خودم دائم در چرتزدن باشم چطور میتوانم این حرف را به مردم بقبولانم. بنابراین در همه کارهایم این محدودیت را برای خودم دارم به این خاطر که من در خانههای مردم میروم و مردم مرا در خانههایشان میبینند. فکر میکنم هنرپیشه تلویزیون نه سینما، محرمِ خانوادهها است؛ در این حرفه پول و فکر نباید تو را فریب دهد.
برای من شرافت هنر و بازیگری مهمتر است!
* شاید اگر خودتان اعتقادی به این مسیر نداشتید الان شما هم جزو بازیگرانی بودید که پیام بازرگانی بازی میکردید...
نمیشود آنطور بود و البته من ایرادی نمیگیرم چرا برخی اینطوریاند. به هر حال پول چیز بدی نیست اما اخلاقی بهدست آوردن و برای آن زحمت کشیدن مهم است. حالا برخی مجبورند در تبلیغات کارهای عجیب و غریب کنند، من عیب نمیدانم؛ همیشه میگویم من این کار را نمیکنم. چون برایم شرافت هنر، بازیگری و سینما مهمتر از پول درآوردن است.
در کجا شخصیتپردازی میبینید
* جایی هم گفته بودید ما را زود قضاوت میکنند و نمیگذارند سریال "یاور" قصهاش را پیش ببرد؛ این اتفاق البته درباره ترویج چند همسری افتاد که برخی خیلی زود گفتند این سریال ترویج چند همسری میدهد؛ نظرشما درباره بازتابها و انتقادها چه بود؟
ملت ما مردم عجولیاند. در همه چیزها همیشه همینطوری است. دو کلام اول را میشنوند یا مرید آن فرد و گفته میشوند یا دشمنش؛ معمولاً به هنگام تماشای فیلم هم زود قضاوت میکنند و با سعه صدر، منتظر نمیمانند که شخصیتها به کجا میرسند، قصه و داستان چیست. من آقای مطلبی نویسنده سریال را خوب میشناسم و به کارنامهشان آگاهم؛ ایشان در این سریال چند مرد و چند زن با همه نوسانات و مشکلات و اتفاقات طبیعی زندگی معرفی کردند. وقتی به سریالهای تلویزیون نگاه میکنیم این نوع شخصیتپردازی و نوعِ زندگی نمیبینیم. البته ایشان نقدی بر شخصیت این آدمها هم داشتند چون آدمها کامل نیستند؛ آدمهای کامل فقط معصومیناند.
یاور یا حشمت فردوس؟
* یک سؤالی که بسیاری از مخاطبین داشتند؛ این بود. داریوش ارجمند یاور را بیشتر دوست دارد یا حشمت فردوس؟
هر دوی این شخصیتها خوباند؛ یاور یک مقداری تربیت یافتهتر و ثیقل داده شدهتر است. دلیل آن در خود سریال موجود است؛ میگویند بگو با چه کسی دوستی، تا بگویم تو کیستی! کسی مثل شهمیرزادی در قصه اتفاقات جالبی را رقم میزند. رفاقت این دو کلی درسآموز است؛ پول جمع میکند تا رفیقش یاور صاحب مغازه شود تا بتواند با دخترِ مورد علاقهاش ازدواج کند. این رفاقتها الان کم است و این سریال میخواست تلنگری بزند.
دوست داشتم وقتی در لباس مالک اشتر بودم "دکتر علی شریعتی" آنجا بود
* میدانیم شخصیتی مثل حشمت فردوس یا یاور به شخصیت شما نزدیک نیست؛ این سؤال را بسیاری از بازیگران دیگر هم جواب دادهاند که در کل این سالهای نقشآفرینی، آیا نقشی بوده که داریوش ارجمند، داریوش ارجمند را در آن نقش ایفا کند؟
هیچکدام. منتها زمینه بازی کردن در خودِ من متفاوت بوده است. مثلاً در سریال امام علی، اعتقادات من خیلی اهمیت داشت. من آن موقع این نقش را ایفا میکردم یکی از آرزوهایم بود که آقای دکتر شریعتی استاد من سر صحنه بودند و من را در آن لباس میدیدند. چرا که با هم راجع به علی بن ابیطالب، مالک اشتر و ابوذر غفاری خیلی صحبت کرده بودیم.
در سریال "ستایش" هم جالب است بسیاری میآمدند و میگفتند شما را مثلِ عمو، پدربزرگ یا بقیه آشنایانمان دیدهایم. به گفته بازیگر آمریکایی هرکس بیشتر زندگی کرده باشد بیشتر میتواند بازیگری کند. برخی متأسفانه به این شناخت در ایفای نقش رسیدهاند و میبینید که آن شخصیتپردازی درست اتفاق نمیافتد. از دو دانشجوی این قصه خوشم آمد برای اینکه شکل دوره دانشجویی ما نبودند. این تفاوت و طبیعتِ دانشجویی را درست نشان دادند.
*کدام بازیگران سریال "یاور" به نظرتان خوب نقش ایفا کردند؟
من در این سریال بازی محمد حاتمی را تحسین کردم که بازیگر توانایی است یا علی باقری که نقش جابر را بازی کرد. انتخابهای ناجوری هم وجود داشت که گفتنی نیست. درباره سؤال قبلیتان که گفتید کاراکتری شبیه به خودتان بوده باید بگویم قرار نیست کسی در بازیگری و سینما شبیه هم باشد من قرار است آدمی که شبیه به من نیست را بازی کنم.
* شما با این همه سال تجربه، مشکل سریالهای تلویزیون را کجا میبینید که بسیاری از آنها نمیتوانند مثلِ گذشته مخاطبپسند و جذاب باشند؟
عدم شناخت جامعه و مردم. ذائقه مردم را تغییر دادیم و تلویزیون در این مقوله بسیار سهم دارد چه در بالا بردن و چه پایین آمدن؛ برخی از این سریالها چهار جملهای که به دردِ جامعه بخورد از آن درنمیآید. عمدتاً برای گذرانِ زندگی و خنداندنِ بیخودی متولد میشوند. واقعاً بسیاری از اینها کمدی و طنز نیست. طنز ما شده مسخره کردن، کمدی ما دلقکبازی و تراژدیهایمان فقط آه و ناله دارد. هیچ کدام سر جای خودش نیست.
من مرده شور نیستم!/ همه را بیچاره کردهاند
* بسیاری از قدیمیهای این عرصه مشکل امروز پایین آمدن ذائقه و مشکلات سریالهای تلویزیون را در محتوای بد و دستمزدهای بالایِ نمایشخانگی میدانند که به یک معضلی تبدیل شده است. نظر شما در این باره چیست؟
این موضوع که همه را بیچاره کرده است. یعنی که فکر نکنیم این پولی که میآید از کجا آمده است. من با خیلیها صحبت کردم؛ کسانی که با این تهیهکنندهای که در زندان است یا آزاد شده، کار میکردند؛ میگفتند به ما چه مربوط است از کجا درآورده! ما مرده شوریم! بنده چنین اعتقادی ندارم و مرده شور نیستم! من باید ریشه هرچیزی را بفهمم، این پول را چطوری خرج میکنند از کجا آورده و از کجا آمده و برای چه منظوری خرج میکنند.
من بابت انتخابهایی که داشتم خیلی صدمه مادی خوردم. در 72، 73 سالگی به یک آپارتمان رسیدم؛ گلایهای از کسی ندارم، چون دوست داشتم این طوری زندگی کنم و طلبکار کسی نیستم. یک بار هم گفتم در تلویزیون گفتم نه بر اشتری سوارم، نه چو خر به زیر بارم/ نه خداوند رعیت، نه غلام شهریارم/ غم موجود و پریشانی معدوم ندارم/ نفسی میزنم آسوده و عمری به سر آرم. معنای آن یعنی آزادگی و این طوری زندگی کردم پدرم این طور به من یاد داد.
پدری مثل یاور داشتم
من هم پدری مثل یاور داشتم که سالم زندگی کرد و بسیار زحمت کشید. لقمه حرام به گلوی ما نکرده است. به نظر افسانه میآید اما واقعاً اینطور بوده است. این فضا، خانه و زندگی و این طور گذران کردن عمر را خوب میشناسم.
منتظر فیلمنامه بعدی سعید مطلبی میمانم
* دوست دارید بعد از سریال "یاور" به سراغ چه گونه نمایشی و یا کار با کدام کارگردان بروید؟
منتظرِ فیلمنامه بعدی آقای مطلبی میمانم.
* شنیدم "ستایش4" را میخواهند بسازند؟
آن کار هم جا دارد، میتواند باز هم باشد اما خودشان گفتهاند تمام شده است.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: سریال یاور داریوش ارجمند سریال های تلویزیون آقای مطلبی مالک اشتر سریال ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۴۵۷۵۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نقدی بر سریال افعی تهران ساخته سامان مقدم/ به جای سرکوب معلول باید علتها واکاوی شوند
با توجه به کم حوصله شدنم سعی میکنم سریالها مخصوصا آثار نمایش خانگی را بعد از پایان هر فصلشان شروع به دیدن کنم و سریال «افعی تهران» ساخته سامان مقدم را بر اساس همین دیدگاه هنوز ندیده بودم تا چند روز گذشته که خبر اعلام جرم علیه عوامل این سریال به دلیل اهانت به جامعه معلمان رسانهای شد و کنجکاو شدم تا آن را قبل از اتمام فصلش ببینم.
قسمت اول که تمام شد احساس کردم حرفی برای گفتن دارد روی فیلمنامه و سوژه داستان با وسواس بیشتری تمرکز کردم و در فیلمنامه و ساختار آن به لحاظ گره داستانی و شخصیتپردازی برخلاف فیلمها و سریالهایی که در سینما و تلویزیون باب شده تفاوت اساسی دیدم. این که فیلمنامه با توجه به پیرنگ اصلی که برایش تعریف شده آنقدر محکم هست که خرده داستانهایی که در طول اثر میبینیم در خدمت آن قرار دارند و هیچ سکتهای در روند کار ایجاد نمیکنند. نکته دیگر، شخصیت پردازی در فیلمنامه این سریال است که کاراکترها را در این مسیر همراه قصه کرده و به قوام و دوام آن کمک شایانی میکند. تا جایی که بیراه نیست اگر بگویم بر خلاف اکثر فیلمها و سریالها که کنشها و گرههای داستانی بر اساس اتفاقهای تحمیلی نویسنده رخ میدهد در «افعی تهران» شخصیت پردازی بگونهای است که اتفاقات بر اساس زیسته کارکترها در خانواده و جامعه و همچنین با نگاهی روانشناسانه و جامعه شناختی پیش میرود. گرههایی که برای خیلی از مخاطبان ملموس است و موجبات همزاد پنداری را در آنان بر میانگیزد و برای برخی که با مشکلات تولید یک اثر نمایشی آشنا نیستند تصویر درستی از روند ساخت در این روزهای پر چالش در عالم سینما و تلویزیون ارائه میدهد. البته که در طول این سریال میبینیم سازندگان خیلی ظریف و اما محتاطانه با این معضلات برخورد میکنند و داستان به گونهای پیش میرود که سیاست سانسور توسط برخی نهادها و از طرفی پافشاری سازنده اثر برای حفظ اصل فیلمنامهاش و ناراحتی او از اختلالی که در قصه و هدفش از به تصویر کشیدن جنایت به وجود میآید منطقی هستند و هر دو طیف بر اساس وظیفه و دغدغهای که دارند درست عمل میکنند که به نظرم این کشمکش بر جذابیت این سریال افزوده است. به تصور من سریال خوش ساخت است و بازیگران به خوبی از عهده نقش خود بر آمدهاند بخصوص پیمان معادی که به دلیل نگارش فیلمنامه «افعی تهران» روی سوژه و کارکتر اشراف کامل دارد و مسلطتر جلوی دوربین ظاهر شده است و در حفظ و تداوم حس شخصیت روشنفکری که از محیط اطرافش پر از خشم است و پریشانی ذهنی دارد به خوبی عمل میکند. در طول سریال تدبیر کارگردان و تدوینگر در فلاشبکهایی که ذهن شخصیت بیانی را به هم میریزد کلیدواژهای است که به انتقال حس در کلیت داستان کمک میکند و اتفاقا همین فلاشبکها هستند که مخاطب را در درک بهتر چرایی رفتارهای بیانی که به مرور در حال تحول است کمک میکنند و توهین او به معلمش در سکانسی که او را از ماشین بیرون میاندازد قابل فهم میشود. چرا که شخصیت او در طول کودکی و نوجوانی در خانواده و همچنین مدرسه شکل گرفته است. او هنوز کتکهایی که خورده و بیمهریهایی که دیده را نتوانسته فراموش کند و با آن کنار نیامده است. او هنوز در قسمت هشتم و سکانس مورد بحث به تحول شخصیتی نرسیده و نمیتواند معنای جمله لذتی که از بخشیدن میتواند بدست میآورد را نسبت به انتقام درک کند. با توجه به تعریفی که از شخصیت بیانی در طول 8 قسمت شده اگر رفتاری غیر از این به تصویر کشیده میشد حتما سکتهای در روند کار و دو گانگی در شخصیت او ایجاد میکرد و باید بدانیم که او فقط از معلمی که کتکش میزده متنفر است نه از جامعه معلمان. کما اینکه در قسمت دهم این سریال شاهد هستیم وقتی بیانی در رستوران نشسته و خانمی بابت سر و صدای ایجاد شده بابت جشن تولدش از او عذرخواهی میکند، بیانی تولد او را تبریک گفته و ادامه میدهد «خوش باشید». این رفتار باعث تعجب همراهش میشود و میپرسد «چون شناختت برات حل شد؟» و بیانی در جواب میگوید « نه، چون شعور معذرت خواهی داشت.» پس او که زخم خورده دوران گذشته و حتی در بعضی موارد زمان حال است از معلمی که تنبیه را از اساس انکار میکند، انتظار عذرخواهی دارد تا آبی ریخته شود بر آتش خشمش. به نظرم این رفتار را مشاوران تربیتی مدارس میتوانند تحلیل کنند که یک دانش آموز چگونه و چرا از خانواده و شاید معلمش دچار خشم شده و پرخاشگر میشود. بخصوص که این درد در ذهن او کهنه شده و مانند دملی چرکین در رفتارش مشاهده میشود. فراموش نکنیم که او هنوز تحت درمان است و در دیالوگی تاکید دارد که از همه دنیا بدش میآید و از خودش کمتر. او حتی از خودش هم بدش میآید پس تصور نگارنده این است به جای آن که به دنبال تقبیح رفتار یک شخص باشیم و معلول را سرکوب کنیم باید علتها واکاوی شود که به نظرم فیلمنامه «افعی تهران» بر اساس وظیفه ذاتی یک اثر نمایشی تلنگری میزند و دقیقا درگیرهمین موضوع و مطرح کردن علت و معلول است و این کارشناسان روانشناس و جامعهشناس هستند که باید در این باره اظهار نظر بهتری ارائه و علتها را موشکافی کنند و در جهت فرهنگسازی رفتار درست در جامعه و خانواده کوشا باشند. *منتقد سینماوتلویزیون ۵۷۵۷ برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1904427